کارگاه شاهنامه

تارنمای فرهنگی خبری - تحلیل خبرها و نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی - زرتشتیان خارج از ایران

Friday, August 26, 2011


شاهنامه
 دومین بخش
جمشید کیومرثی

در این بخش فردوسی بزرگ، این فرزانه ی مردم دوست ایرانی امانت داری خود را با بزرگواری به رخ خواننده می کشد و می فرماید:
" هرچه که من در این کتاب می نویسم همه مطالبی است که به من گفته شده و همه چیزهایی اند که بر اثر دانش و علم به دست آمده و جمع آوری شده اند". وی سپس تأکید می کند که اگر چه  به طور مستقیم به اصل کتاب ها دسترسی وجود نداشته اما امیدوار است این کتاب همچون نهالی در زیر سایه درخت نخلی برومند بتواند جانشینی هر چند کوچک برای آن باشد. و آنگاه خواهد بود که فردوسی می تواند خیالش راحت باشد که وظیفه ی نجات و حفظ  این کتاب بزرگ را به خوبی انجام داده است.
فرزانه ی توس از همین ابتدای کتابش به خوانندگان یادآوری می کند که هیچکدام از بخش های شاهنامه دروغ نبوده و حتا با افسانه و رؤیا هم پالایش یا آرایش نیافته است. وی دریافت درست و درک راستین از مفاهیم اسطوره ای شاهنامه را به خرد خواننده واگذارده  و در حالی که خواهان درک درست از میزان زمان و معانی باطنی و رمزی اشعار خود شده است  آگهی می دهد که مردم بی علم ظرفیت پذیرش آن را نخواهند داشت.
با این توضیحات فردوسی در باره خلق اثرش از ابتدا می گوید: کتابی قدیمی با صفحاتی بسیار زیاد پس از حمله تازیان به سبب پراکندگی  ها و دربه دری ها به بخش های مختلفی تقسیم  و هر تکه در دست موبدی به امانت گذارده شده  بوده که به این شکل از مصائب روزگار مصون می ماند  تا این که در آن سال ها یک فرد زرتشتی دلیر که  تاریخ نگار بوده و در پی کشف تاریخ راستین ایران برآمده با نام بردن آن کتاب، از همه موبدان سالخورده درخواست کمک سراسری می مند و با نوشتن نامه برای همه آنها تقاضا می کند تکه های مجزا مجزا و پراکنده را هر یکی برایش بفرستند که به این ترتیب وی قادر می شود تا کتابی به نام "خدای نامه" خلق کند.
از دید فردوسی بزرگ سؤال بزرگ آن مورخ زرتشتی ساده بود با پاسخی پر از معما و اگر و اما: چه شد؟ و چرا؟  ایرانیان با همه یپیشرفت های مادی و معنوی شان از تازیان بیابان گرد شکست خوردند؟


داستان دقیقی شاعر: حکیم توس آنگاه به شرح آغاز کار دقیقی به عنوان نخستین نویسنده شاهنامه پرداخته و پرده از قتل نامردانه این میهن پرست ایرانی به دست مزدوران دربار سلطنت غزنوی برمی دارد.

بنیاد نهادن کتاب:
دوران خفقان و سانسور شدید تاریخ و فرهنگ و ادبیات فارسی و ایرانی است. هیچکس را شهامت قدم جلو گذاشتن نیست. سالیانی به درازای سیصد، چهارصد سال قادر بوده تا دست های استبداد دینی را بر گلوی روشنفکران  ایرانی محکم و محکم تر کند تا هر نفس زیادی را در همان گلو خفه کند. به ویژه پس از به قتل رسیدن دقیقی  توسط دژخیمان حکومت سلطان  غزنوی به فاصله ی کوتاهی از آغاز کارش مورخ زرتشتی صاحب "خدای نامه" نه می توانست درخواست خود را با غریبه ها در میان بگذارد و یارانی را برای انجام نظر خود پیدا کند و نه کسی خودبه خود از این قضیه آگاهی می یافت. هر چه بود می بایست در میان خانواده های زرتشتی دهان به دهان و گوش به گوش بچرخد تا شخصی که مرد این کارزار است را برای انجام این سترگ فراخواند. اما فردوسی نوع ارتباطش با زرتشتیان را در سطحی بسیار سری و مخفی بوده به خواننده آگهی نمی دهد و تنها به بیان این نکته بسنده می کند که به واسطه ی وجود دوستی بسیار مهربان که با او هم پوست بوده ، هم از وجود کتاب آگاهی می یابد و هم خبردار می شود که دقیقی به چه خاطر کشته شده است و هم خوب می داند جانشین دقیقی هم در معرض ترور قرار خواهد گرفت.
دلیر توسی اما به نیکی آگاه است که باید چنان ارتباطی با نزدیکان داشته باشد که در صورت زنده نماندن و کشته شدن، کارش متوقف نشده و توسط دیگری دنبال شود. او خوب آگاه است که همه سرمایه اش در این راه خواهد رفت و هیچ کس دیگری هم قادر به تأمین مخارج زندگی او نخواهد بود. چرا که زرتشتیان زمانه، تنها نامی از دهقان برایشان به یادگار مانده و در زیر پرداخت جزیه و تبعیضات و تضییقات حکومتی و اُمتی، نان شب خود را به زحمت فراهم می آورند. با همه اصراری که بسیاری از مورخان و ادیبان قدیم و جدید بر معامله شاهنامه با مقداری پول درباری ، فردوسی بزرگ به روشنی می نویسد که مطمئن است کسی خریدار کتابش نخواهد بود. اصولن حتا تکرار این ادعا  با درک درست اوضاع و احوال حکومت ، مسلمانان و زرتشتیان در آن زمان، بسیار مسخره به نظر می رسد.
بالاخره فردوسی سبب وجود آنهمه سانسور و خفقان بر جامعه فرهنگی آن روز ایران را در سه بیت به روشنی بیان می کند:
"سراسر کشور در خشم و غضب سلطان غزنوی می سوزد و سانسورچی های  حکومتی  که همه ی قدرت اجتماعی را یکدست قبضه کرده بودند و برای انجام هر قتل و جنایتی بر علیه مردم و به ویژه روشنفکران  مختار بوده و باور داشتند که هیچ چیزی از سخنان خدا که توسط پیامبر اسلام(ص) برای راهنمایی بشر آمده است بهتر و برتر نبوده و نیست و نخواهد بود  و بنابراین همه ی نوشته ها ، کتاب ها و حتا علوم دیگری که از این دایره بیرونند محکوم به فنا و نیستی خواهند بود و بادی از میانشان برد."


در داستان ابومنصور: ابومنصور وزیر فرزانه سلطان محمود غزنوی که فردوسی از او به خوبی یاد می کند نیز در همین اثنا و در حالی که در خفا با فردوسی مراودات فرهنگی دارد به طور اسرار آمیزی ناپدید می شود و جسدش هم هیچگاه پیدا نمی شود.
اگر چه ممیزی های حکومتی بعد از مرگ فردوسی بزرگ پس از آنکه متوجه ی تأثیر روزافزون اشعار شاهنامه در میان مردم شدند، به سراغ کاتبان شاهنامه که آن روزهای به سبب درخواست فراوان  در همه جا پیدا می شدند رفتند و آنان را مجبور به افزودن بسیاری ابیات ناموزون دیگر به این بخش و بخش های دیگر شاهنامه کردند تا با افزایش جلو های ویژه از به خیال خودشان آن را با دروغ های بزرگ و کوچک آن آلوده کنند. امروز باور شاهنامه پژوهان بر این است که نزدیک به نیمی از شاهنامه از این دست افزودنی هاست.
آری اینچنین است که ما امروز پرده از همه یا دستکم بخشی از این دروغ های  افزوده  پس خواهیم زد.

Saturday, August 13, 2011


کارگاه شاهنامه
تو این را دروغ و فسانه مخوان                 به یکسان روش در زمانه مدان

ازآن هرچه اند خورد با خرد                 دگر بر ره رمز و معنی برد

برای شاهنامه خوانی نیازی نیست که فیلسوف باشید و یا تاریخ نگار ،لازم نیست تاریخ بدانید چرا که قرار است با شرکت در این کارگاه شاهنامه را تاریخ بشناسید، حتا نیازی نیست که بتوانید شعر را خوب و بدون اشتباه بخوانید. اما یک کار باید کرد:
چشم ها را باید شست            جور دیگر باید دید
همانگونه که سراینده شاهنامه می فرماید هیچ یک از اشعار این کتاب بزرگ دروغ نیست و افسانه اشان نمی توان خواند. در این کارگاه یاد خواهیم گرفت که اگر درک بعضی از اشعار برایمان سخت تر نمود بر رویه ی رمز و معنای باطنی آن پی ببریم و این آغاز حرکت ما ایرانیان برای بازخوانی درست و راست ریشه های تاریخی-فرهنگی مان از میان صفحات گرد و غبار تاریخ خواهد بود.
هدف از کارگاه شاهنامه خوانی، درک درست شاهنامه از راه درست خواندن شاهنامه ميباشد
اسطوره ها در شاهنامه: از آغازین بخش شاهنامه چگونگی آفرینش جهان بر اساس باور ایرانیان زرتشتی از کیومرث و سیامک و هوشنگ و طهمورث و جمشید و ضحاک و بعد کاوه و بعد فریدون و تقسیم جهان بین سه پسرش سلم و تو ایرج و کشته شدن ایرج به دست سلم و تور تا نوه ایرج منوچهر.
پهلوانی: حدود دو سوم شاهنامه به داستان های پهلوانی اختصاص دارد که از دوره منوچهر تا حمله اسکند مقدونی به ایران را در بر می گیرد. داستان اصلی این بخش اختصاص به سکاها یا سیستانی ها ، گرشاسپ ، نریمان، سام ، زال و بالاخره رستم دارد. بهترین داستان های این قسمت زال و رودابه، هفت خوان رستم، رستم و سهراب، سیاوش و سودابه، رستم و دیو اکوان، بیژن و منیژه، جنگ های افراسیاب، داستان گشتاسب و ارجاسب باقی ماند هاز دقیقی، رستم و اسفندیار.
تاریخی: سلسله اشکانیان، اردشیر اول پایه گذار و مؤسس سلسله ساسانی، سقوط ساسانیان و تصرف ایران توسط اعراب .
چه عواملی باعث تغییرات ( افزوده ها و پیراستگی ها) در شاهنامه شده اند؟
متن شاهنامه در طی قرنها در اثر عوامل گوناگون تغيير بسيار يافته. برخی از اين عوامل عبارتند از
یک ـ کاتبان کم مايه يا بی دقت ابيات آنرا درست نخوانده و به غلط نسخه برداری کرده اند
دو ـ ناسخانی که طبع شعری داشته اند، هر جا دچار مشکلی شده يا در فهم بيت درمانده اند از طبع خود ياری خواسته و در تاليف شرکت جسته اند
سه ـ صاحبان و خوانندگان شاهنامه، غالباً بر حسب ذوق زمان و يا سليقهء فردی به "اصلاح" سخن فردوسی پرداخته و در نسخه ها دست برده اند
چهار ـ گويندگان يا کاتبانی که انديشه ای خلاف اعتقادات خود درمتن يافته اند و يا سخن فردوسی را در تاييد مطلوب خود کوتاه پنداشته اند به افزودن و کاستن ابيات پرداخته اند
پنج ـ شاعرانی که فريفتهء سخن فردوسی بوده اند، ابيات يا قطعاتی و حتی داستانهایی تمام به تقليد وی برای طبع آزمایی سروده، سپس به پيروی از هوسی خام، اين ابيات يا قطعات را در شاهنامه داخل کرده اند
شش ـ تحول تدريجی زبان فارسی، در کتابت شاهنامه موثر شده و کلمات و عبارات آشنا را جانشين عبارات و کلمات مهجور کرده است
هفت ـ رواج شاهنامه در ميان مردم فارسی زبان و سرزمين هایی که فرهنگ ايران در آنها نفوذ يافته، و همچنين رسم ِ از بر کردن ابيات شاهنامه، به عنوان تمرين در شعر و ادب نيز، راه را برای تصرف در شاهنامه هموار نموده است
هشت: و بالاخره ممیزهای حکومتی در همان اوان تألیف شاهنامه و کمی بعد از درگذشت فردوسی که با گرفتن پول از دستگاه سلطنتی و دربار سلطان های غزنوی اشعار را تغییر داده ، ابیاتی را مناسب با مشی دینی خود بدان افزوده اند یا به گونه ای سانسور و حذف کرده اند. این ابیات همان ها هستند که از نخستین دستنوشته های شاهنامه نیز پیدا می شوند و فقط باید فردوسی و چرایی کار بزرگ او را باز خوانی کرد تا به کشف آنها نائل شد.
از اينرو تفاوت ميان دستنويس های شاهنامه و اضافه و نـُقصان در ابيات آنها، بيش از ساير آثار زبان فارسی ديده ميشود از زمان خود فردوسی تا بيش از دويست سال، نسخه ای از شاهنامه در دست نيست و کهن بودن زبان شاهنامه، باعث دشواری در آراستن متن درستی از شاهنامه و پيراستن آن، از افزوده ها و دگرگونيها ميباشد
 بمنظور مطالعه و درک درست شاهنامه، آغازگر مطالعه ای تطبیقی میان شاهنامه و ادبیات اوستایی خواهیم بود. اين کارگاه مجازی شاهنامه محيطی  خواهد بود فرهنگی ـ آموزشی و در برگيرنده افراد با ديدگاههای سياسی و مذهبی متنوع ميباشد.
ما به دیدگاه های شما نیاز داشته و خواهیم داشت.

Friday, August 12, 2011


شاهنامه

نخستین بخش


آغاز کتاب
به نام خداوند جان و خرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند کیوان و گردان سپهر
ز نام و نشان و گمان برترست
به بینندگان آفریننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد
خرد گر سخن برگزیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان
به هستیش باید که خستو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
توانا بود هر که دانا بود
از این پرده برتر سخن​گاه نیست
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند روزی ده رهنمای
فروزنده ماه و ناهید و مهر
نگارنده​ی بر شده پیکرست
نبینی مرنجان دو بیننده را
که او برتر از نام و از جایگاه
نیابد بدو راه جان و خرد
همان را گزیند که بیند همی
میان بندگی را ببایدت بست
در اندیشه​ی سخته کی گنجد اوی
ستود آفریننده را کی توان
ز گفتار بی​کار یکسو شوی
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
ز دانش دل پیر برنا بود
ز هستی مر اندیشه را راه نیست

ستایش خرد
کنون ای خردمند وصف خرد
کنون تا چه داری بیار از خرد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
خرد رهنمای و خرد دلگشای
ازو شادمانی وزویت غمیست
خرد تیره و مرد روشن روان
چه گفت آن خردمند مرد خرد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
هشیوار دیوانه خواند ورا
ازویی به هر دو سرای ارجمند
خرد چشم جانست چون بنگری
نخست آفرینش خرد را شناس
سه پاس تو چشم است وگوش و زبان
خرد را و جان را که یارد ستود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
تویی کرده​ی کردگار جهان
به گفتار دانندگان راه جوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن 

بدین جایگه گفتن اندرخورد
که گوش نیوشنده زو برخورد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد دست گیرد به هر دو سرای
وزویت فزونی وزویت کمیست
نباشد همی شادمان یک زمان
که دانا ز گفتار از برخورد
دلش گردد از کرده​ی خویش ریش
همان خویش بیگانه داند ورا
گسسته خرد پای دارد به بند
تو بی​چشم شادان جهان نسپری
نگهبان جانست و آن سه پاس
کزین سه رسد نیک و بد بی​گمان
و گر من ستایم که یارد شنود
ازین پس بگو کافرینش چه بود
ببینی همی آشکار و نهان
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
از آموختن یک زمان نغنوی
بدانی که دانش نیابد به من


گفتار اندر آفرینش عالم
از آغاز باید که دانی درست
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
سرمایه​ی گوهران این چهار
 یکی آتشی برشده تابناک
 نخستین که آتش به جنبش دمید
وزان پس ز آرام سردی نمود
چو این چار گوهر به جای آمدند
گهرها یک اندر دگر ساخته
پدید آمد این گنبد تیزرو
ابرده و دو هفت شد کدخدای
در بخشش و دادن آمد پدید
فلکها یک اندر دگر بسته شد
چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
ببالید کوه آبها بر دمید
زمین را بلندی نبد جایگاه
ستاره برو بر شگفتی نمود
همی بر شد آتش فرود آمد آب
گیا رست با چند گونه درخت
ببالد ندارد جز این نیرویی
وزان پس چو جنبنده آمد پدید
خور و خواب و آرام جوید همی
نه گویا زبان و نه جویا خرد
نداند بد و نیک فرجام کار
چو دانا توانا بد و دادگر
چنین است فرجام کار جهان    
سر مایه​ی گوهران از نخست
بدان تا توانایی آرد پدید
برآورده بی​رنج و بی​روزگار
 میان آب و باد از بر تیره خاک
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
ز سردی همان باز تری فزود
ز بهر سپنجی سرای آمدند
ز هرگونه گردن برافراخته
شگفتی نماینده​ی نوبه​نو
گرفتند هر یک سزاوار جای
ببخشید دانا چنان چون سزید
بجنبید چون کار پیوسته شد
زمین شد به کردار روشن چراغ
سر رستنی سوی بالا کشید
یکی مرکزی تیره بود و سیاه
به خاک اندرون روشنائی فزود
همی گشت گرد زمین آفتاب
به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت
 نپوید چو پیوندگان هر سویی
همه رستنی زیر خویش آورید
وزان زندگی کام جوید همی
ز خاک و ز خاشاک تن پرورد
نخواهد ازو بندگی کردگار
از ایرا نکرد ایچ پنهان هنر
نداند کسی آشکار و نهان


گفتار اندر آفرینش مردم
چو زین بگذری مردم آمد پدید
سرش راست بر شد چو سرو بلند
پذیرنده​ی هوش و رای و خرد
ز راه خرد بنگری اندکی
مگر مردمی خیره خوانی همی
 ترا از دو گیتی برآورده​اند
نخستین فطرت پسین شمار
شنیدم ز دانا دگرگونه زین
 نگه کن سرانجام خود را ببین
به رنج اندر آری تنت را رواست
چو خواهی که یابی ز هر بد رها
نگه کن بدین گنبد تیزگرد
نه گشت زمانه بفرسایدش
نه از جنبش آرام گیرد همی
ازو دان فزونی ازو هم شمار
شد این بندها را سراسر کلید
به گفتار خوب و خرد کاربند
مر او را دد و دام فرمان برد
که مردم به معنی چه باشد یکی
جز این را نشانی ندانی همی
 به چندین میانچی بپرورده​اند
تویی خویشتن را به بازی مدار
چه دانیم راز جهان آفرین
چو کاری بیابی ازین به گزین
که خود رنج بردن به دانش سزاست
سر اندر نیاری به دام بلا
که درمان ازویست و زویست درد
 نه آن رنج و تیمار بگزایدش
نه چون ما تباهی پذیرد همی
بد و نیک نزدیک او آشکار

Thursday, April 13, 2006



کارگاه دائمی شاهنامه خوانی

قرار است جلساتی با شرکت زرتشتیان دوستدار تاریخ و فرهنگ ایران در شهرهای زرتشتی نشین برگزار شود. جلسات این برنامه با حضور اساتید و دوستداران شاهنامه که مدتی را در این زمینه کار کرده اند پر رونق تر خواهد شد. تاریخ تشکیل نخستین نشست در اعلامیه های بعدی اعلام خواهد شد. البته اگر آدرس پست الکترونیکی ( ایمل) خود را برای ما بفرستید ، پیش از آن مستقیم از طریق ایمل به آگاهیتان خواهد رسید. جزئیات این طرح را می توانید در این جا بخوانید و نقطه نظرات خود را در باره آن با ایمل: qmarsi@gmail.com برای ما بفرستید. چشم به راه دیدار شما در جلسات کارگاه خواهیم بود. هدف نهايي از برگزاري اين کارگاه: هدف از برگزاري نشستهاي شاهنامه خواني، درک درست شاهنامه از راه درست خواندن آن و مقا يسه درست آن با متون اوستايي براي رسيدن به اين نتيجه است که بدانيم تمامي متون اوستايي شاهکار نياکان نويسنده ما زرتشتيان است و سند افتخاري است بي مانند که نزد ما به يادگار مانده است.

ترتيب کلي همه جلسه ها
ـ خير مقدم توسط نماينده انجمن زرتشتيان ايراني ـ بيان روش اداره نشست ها توسط دبير ادواري نشست ها
ـ خواندن نثر پيشين توسط راوی ادواری نشست ها
ـ خواندن نثر مربوط به متن برگزيده هر جلسه توسط راوی ادواري نشست ها
ـ خواند نظم مربوط به متن برگزيده هر جلسه توسط راوی ادواري نشست ها
ـ واژگان:مرور معنا و تلفظ کلمه هايي که به درک بهتر موضوع کمک مي کند.
ـ همه خواني: هر يک از باشندگان به انتخاب خود يک يا چند بيت از اشعار خوانده شده در همان جلسه را با رعايت کامل مکث، سکون، تلفظ، قافيه، زيروزبر، وزن و بحر متقارب با آواي رسا براي ديگران مي خواند
ـ مطالعه متن اوستايی و بيان نقطه نظرات با مسئولبت روای ادواری در اين باره
ـ گپ يا همان سخنرانی توسط يک يا چند تن از باشندگان
ـ گفتگو و پذيرايي با چاي و شيريني آخرين بخش هر جلسه خواهد بود.
مقدمه
شاهنامه فردوسي ميراث مشترک يکايک شرکت کنندگان نشستهاي شاهنامه خواني است که مي دانند درک درست شاهنامه با روخواني طوطي وار انجام پذير نيست.روخواني طوطي وار يعني بى تعقل و انديشه در فهم مقصود، مطلب را از بر کردن و يا به اداي الفاظ بسنده كردن، بدور از درك درست معنى اشعار. اگر چنانچه با بحث و گفتگو و مطالعه تطبيقي شاهنامه با ديگر متون اوستايي به معناي دقيق و درست اشعار شاهنامه پي ببريم . دري ديگر از دانش به رويمان گشوده خواهد شد. فيلسوف بزرگ ايران فردوسي توسي خود در آغاز شاهنامه تأکيد مي کند که :
تو اين را دروغ و فسانه مدان
به يکسان روش در زمانه مخوان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز و معني برد

روش اداره نشست
روش اداره نشست هاي شاهنامه خواني، بصورت «کارگاه خودآموزي» طراحي شده تا شرکت کنندگان به فراخورعلاقه، استعداد، ظرفيت جذب و اتکاء به نفسي که درخود سراغ دارند از گفتارهاي هر داستان بهره گيرند. دست آورد شما از شرکت در کارگاه خودآموز شاهنامه خواني، از يک طرف به کوشش شما در فراگيري از دوستان دانش پژوه و از طرف ديگر، به سخاوت شما در آموزش به دوستداران شاهنامه، ارتباط مستقيم خواهد داشت. دوستاني گرامي که با روش سنتي به مفهوم انضباط يعني: " ساکت بنشين و گوش کن"، عادت دارند، خواهند ديد که روش اين نشستها بصورت همکاري و اداره آن به صورت ادواري خواهد بود. اين نشست ها چون کلاس درس و مشق نيست، رابطه فراگيري دانش آموز از استاد آموزگار وجود ندارد. پيشرفت با اتکا به اسناد است نه استاد شرکت فعال شرکت فعال شما در بخشهاي «همه خواني» و «گپ و گفتگو»، نشانگر علاقه شما به تصاحب سهم خود از اين اصيل ترين گنجينه ادب و فرهنگ ايران ميباشد. شنونده نشستن و حضورظاهري مفيد نيست. علاقمندان به ادامه شرکت در نشستها، بايد نشان دهند که خود را وارث برحق شاهنامه ميدانندتوجه کنيد: شرکت فعال شما در جلسات، يگانه ضامن ادامه حضور در نشستهاي آينده خواهد بود. چرا که هر چه بيشتر ياد بگيريد علاقه شما برای شرکت در جلسات ديگر افزايش مي يابد و برعکس.
موضوع گپ و گفتگو
اگر به علل شخصي قادر به شرکت در بحث نيستيد، ميتوانيد با درج نظر خود در قسمت "نوشتاري" در موضوع نشستها شرکت کنيد بديهي است که منظور اين توضيحات تشويق و سهيم ساختن شما به تقسيم کار است. ايجاد محيط همکاري سالم با تداوم و بهبود مستمر کيفيت نشستها امکان پذير ميگردد هر جلسه از هشت بخش متمايز ولي مرتبط و مکمل هم، تشکيل شده است. اگر با تاخير به جلسات وارد شويد يا حين اجراي يکي از بخشها از جلسه خارج شويد، درک درست گفتارهاي آينده برايتان دشوار خواهد شد

تشريح بخش هاي هر نشست
بخش هاي هر نشست عبارتند از:
يک: متن نثر گفتار پيشين
دو: متن نثر اين هفته
سه : شاهنامه خواني نظم
چهار: واژگان
پنج: مطالعه تطبيقی متن خوانده شده با متون اوستايی
شش: همه خواني
هفت: گپ
هشت: گفتگو
نثر :خواندن متن نثر داستان بصورت شمرده براي ايجاد زمينه فکري و درک راحت تر متن نظم نظم: خواندن متن نظم شاهنامه با آواي رسا با رعايت مکث، سکون، تلفظ، قافيه، زيروزبر، وزن و بحر متقارب
واژگان: مرور تلفظ و معاني متفاوت لغات، منطبق با مورد مصرف در بيت براي پيشگيري از بدفهمي موضوع گفتار
مطالعه تطبيقی: در اين بخش راوی با قرائت متون اوستايی مرتبط که با همياری باشندگان از جلسه پيش مورد بررسی قرار گرفته است ، توضيحات مختصری در اين زمينه می دهد. پس از آن باشندگان هر يک بنا به زمان موجود نقطه نظرات خود را ارائه می دهند.
همه خواني: درست خواندن شاهنامه بصورت ورد و ذکر خفي امکان ندارد. همه خواني مهم ترين بخش اين برنامه است از دوستداران شاهنامه استدعا ميشود بدون اينکه لزومي به اصرار و توسل به تعارف پيش آيد؛ داوطلب همه خواني شوند در غير اين صورت به ترتيب حروف الفبا از باشندگان خواسته می شود بيت های مورد نظر را بخوانند. در حالی که در حالت داوطلبانه می توان پيش از آغاز جلسه چند بيت را مورد مطالعه دقيق تر قرار داد و با آمادگی بيشتر اقدام به خواندن کرد. باز هم تاکيد ميشود که مهم ترين شاخص ادامه شرکت شما در جلسات آينده همين بخش همه خواني است شما به هر نحوي که مايل هستيد چند بيت را انتخاب کنيد و در حد معلومات خود بخوانيد. در اجراي اين بخش هرگز کيفيت شاهنامه خواني شما مورد قضاوت قرارنخواهد گرفت گپ: بحث آزاد و دوستانه و يا خواندن شعر يا متني از نويسندگان ديگر در زمينه هاي ادبي و يا اجتماعي .در اين بخش اولويت با کساني خواهد بود که در رابطه با موضوع گفتار داستاني که در همان جلسه خوانده مي شود، سخن بگويند. تبادل نظر با ذکرماخذ و منابع و به شيوه کاملا علمی خواهد بود. استدلال های گوينده بايد به قصد استنتاج و به دور از افزوده گويی باشد. گفتگو: در اين بخش باشندگان با در نظر گرفتن نتيجه هر جلسه برای جلسه آينده تعيين تکليف می نمايند و در ضمن آنکه متون قابل بررسی برای جلسه های ديگر را انتخاب می کنند . وظايف هر يک از باشندگان برای جلسه بعد را نيز تعيين می کنند.در اين بخش راوی جلسه بعد نيز انتخاب می شود.

راوي کیست؟
راوی یکی از باشندگان جلسه است که با نامزدی خود در جلسه پیشین توسط اکثریت باشندگان برگزیده می شود. ترتيب مسئوليت راوي عبارت از چهار مورد زير است تعيين واژگان، خواندن متن نثر جدید، روايت نظم، مرور همه خواني، خواندن متن اوستایی و مرور نظر باشندگان.
يک: تعيين واژگان نخستين مسئوليت راوی تعيين لغاتي است که بايد به فهرست واژگان افزوده شود. لغات نامفهوم و منسوخ مورد نظر نيست توجه فرماييد: راوي مسئول درآوردن معني از لغتنامه نيست. بلکه تعيين کننده لغاتي است که ترجمه آن را براي درک بهتر داستان ضروري يا لازم مي داند راوی بایدهر بيت را جداگانه مرور کند راوی در همان جلسه فهرست شماره گذاري شده هر گفتار را جدا گانه دريافت خواهد کرد
آوا نویسی اشعار نخستین کار راوی پیش از آغاز جلسه این است که آوا نويسي (کلمه فارسي با حروف لاتين) هر لغت را به فهرست شماره گذاري شده اضافه کند. بار ديگر تاکيد ميشود که مسئوليت راوی ادواری تعريف و ترجمه لغات نيست . اين بخش از مسئوليت وی، يک هفته پيش از شروع نشست بايد توسط «نماینده انجمن زرتشتیان ایرانی مسئول در کارگاه شاهنامه» تکميل گردد
دو: خواندن متن نثر خواندن متن نثر گفتار قبلي براي ايجاد زمينه فکري دوستاني که در نشست قبلي، حضور نداشتند
خواندن متن نثر گفتار جديد: متن نثر توسط ايميل تقديم راوی ادورای جلسه بعد خواهد شد. اولين نسخه متن چون بصورت پيشنويس است، امکان کمي تغيير در آن وجود دارد. براي به وجود آمدن بهترین و درست ترین متن نثر،نتایج هر جلسه از کلاس های کارگاه شاهنامه مورد توجه قرار خواهد گرفت.
سه: روايت نظم روايت نظم شاهنامه با صداي رسا و تلفظ زير و زبرها با رعايت مکث در موارد لازم و ايجاد سکون در موارد استثناء ( مسوت صامت) براي حفظ وزن آهنگ در بحر متقارب
چهار: مرور همه خواني ها بوسیله ياري دادن به شرکت کنندگان در همه خواني با توجه به تفاوت در سبک خواندن از راه درج شماره بيتي که راوی در نظر می گیرد که دوباره خوانده شود.

چند موضوع مهم
هیچ شرط سنی و یا سطح تحصیلی برای حضور در این کلاس ها وجود ندارد . با اطمینان از این که هیچ یک از هموندان(اعضاء) بیشتر از شما نمی داند ، با اتکا به نفس کامل در همه جلسات شرکت کنید . برای آنکه بتوانیم حداکثر استفاده را از وقتمان ببریم و اوقات خوشی را با هم داشته باشیم . از هر کدام ار علاقمندان مبلغ 20 دلار در ابتدای کار به عنوان ودیعه شرکت مستمر در کلاس ها اخذ می کنیم . چنانچه در طول هر ترم که 16 جلسه خواهد بود بیش از 4 جلسه غیبت نداشته باشند تمام ودیعه به ایشان برخواهد گشت . در غیر اینصورت از جمع ودیعه ها جشن فارغ التحصیلی با شکوهی برپا خواهد شد. خواهشمند است سر ساعت در نشست حضور يابيد و اگر تغييري در برنامه شما پيش آمد، بيست و چهار ساعت زودتر از طريق ايميل و یا تلفن به راوی ادواری خبر دهيد.
در صورتی که راوی بخواهد در جلسه ای که برای آن انتخاب شده شرکت نکند باید ضمن انصراف از ادامه حضور در جلسات بعدی دستکم چهار روز پیش از برگزاری جلسه توسط تلفن و ایمل(هر دو) به نماینده انجمن زرتشتیان ایرانی در امور کارگاه شاهنامه گزارش دهد.